جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حباله: (تعداد کل: 3)
حباله
[حِ لَ] (ع اِ) دام. احبول. احبوله. (منتهی الارب). پای دام. (نصاب) (دستوراللغه) (منتهی الارب). دام صیاد. (منتهی الارب). دام داهول. (محمودبن عمر ربنجنی). و در بعض از لغت نامه ها: نوعی از دام. و در نسخه ای از مهذب الاسماء: دام آهو. و صاحب غیاث اللغات بنقل از منتخب،...
حباله
[حَ بالْ لَ] (ع مص) رفتن. و کل فعالّه مشددهٍ جائز تخفیفها کحماره القیظ و صباره البرد الا الحباله فانها لاتخفف. (منتهی الارب).
حباله
[حَ بالْ لَ] (ع اِ) هنگام و زمان چیزی. || گرانی. (منتهی الارب).