جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حاکمیت: (تعداد کل: 1)
حاکمیت
[کِ می یَ] (ع مص جعلی، اِمص) حاکمی. عمل حاکم.
- حق حاکمیت ملی؛ حقی که سازمان ملل برای هر ملتی شناخته و پذیرفته است، و به موجب آن باید ملتها بر سرنوشت خود مسلط باشند و هیچ ملتی حق مداخله در تعیین سرنوشت ملت دیگر ندارد.
- حق حاکمیت ملی؛ حقی که سازمان ملل برای هر ملتی شناخته و پذیرفته است، و به موجب آن باید ملتها بر سرنوشت خود مسلط باشند و هیچ ملتی حق مداخله در تعیین سرنوشت ملت دیگر ندارد.