جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حاکمه: (تعداد کل: 1)
حاکمه
[کِ مَ] (ع ص) تأنیث حاکم. زن حاکم. خاتون. ملکه.
- طبقهء حاکمه؛ طبقه ای از مردم که قدرت حکومت در دست آنانست.
- هیئت حاکمه؛ مجموع دوائر و اشخاصی که در قومی حکم رانند. قوهء حاکمه.
- طبقهء حاکمه؛ طبقه ای از مردم که قدرت حکومت در دست آنانست.
- هیئت حاکمه؛ مجموع دوائر و اشخاصی که در قومی حکم رانند. قوهء حاکمه.