جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حالت: (تعداد کل: 2)
حالت
[لَ] (ع اِ) گشتِ هر چیزی. حال. || کیفیت آدمی و آنچه آدمی بر آنست. طریقه. (منتهی الارب). وضع. شأن. (المنجد). حال: کله. حیبه. حوبه. حسه. حاذه. (منتهی الارب). ج، حال، حالات: تبّه؛ حالت سخت. (منتهی الارب) : از آن شرح کردن نباید که به معاینه حالت و حشمت... وی...
حالت
[لَ] (اِخ) موضعی است به دیار بلقین(1)بن جَسر نزدیک حرّه الرجلاء بین مدینه و شام. (معجم البلدان).
(1) - بنی القین. (منتهی الارب).
(1) - بنی القین. (منتهی الارب).