جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه حارس: (تعداد کل: 2)
حارس
[رِ] (ع ص) نعت فاعلی از حَرس و حِراسَه. نگهدارنده. نگهدار. نگاهبان. نگهبان. (دهار). رقیب. حافظ. پاسبان. (دهار) (مهذب الاسماء) (غیاث). پاس دارنده: ج، حَرَس، اَحراس، حُرّاس، حُرّس. حَرسهَ :
قصر بلقیس دهر بین که پری
حارس بام و بالکانهء اوست.خاقانی.
سریر سلطنت را حامی و حارس نماند از سر اضطرار فائق را...
قصر بلقیس دهر بین که پری
حارس بام و بالکانهء اوست.خاقانی.
سریر سلطنت را حامی و حارس نماند از سر اضطرار فائق را...
حارس
[رِ] (اِخ) (آفتاب) (کوه...) این نام در سفر داوران 1:35 و دور نیست که در نزدیکی عین شمس یا کفر حارث واقع بوده است. (قاموس کتاب مقدس).