جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه حادث: (تعداد کل: 2)

حادث

[دِ] (ع ص) نعت فاعلی از حدوث. نو. تازه(1). نوشده. نوشونده. (مهذب الاسماء). نوآورده. ج، حوادِث. (تاج العروس). || (اصطلاح فلسفه) مُحدَث، مقابل قدیم. آنکه آغاز دارد. || جرجانی در تعریفات آرد: الحادث مایکون مسبوقا بالعدم و یسمی حدوثا زمانیا و قد یعبرعن الحدوث بالحاجه الی الغیر ویسمی حدوثا ذاتیا....

حادث

[دِ] (اِخ) نام موضعی است بساحل دریای یمن.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.