[جِ گَ شَ / شِ] (اِ مرکب)پاره ای از جگر باشد. || کنایه از فرزند هم باشد. (برهان) : آن جگرگوشه همان شد که من اول گفتم که چو شوید لبش از شیر جگرخواره شود. کمال خجندی (از آنندراج). تا عالمیان بدانند که چون با جگرگوشه و قره العین مدارا و محابا نمی فرماید...
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.