[جَ هامْ] (نف مرکب، اِ مرکب)جهان بیننده. بینندهء جهان. || چشم را گویند و عرب عین خوانند. (برهان) : و بهر دو معنی حافظ دربارهء امیر مبارزالدین محمد و میل کشیدن چشمان وی به امر پسرش شاه شجاع گوید:
آنکه روشن بد جهان بینش بدو
میل در چشم جهان بینش کشید.
حافظ (از...