[جَ دَ / دِ] (ع اِ) سنگ که برداشتن توانند. (منتهی الارب). سنگ بزرگ. (غیاث اللغات از شرح نصاب و لطائف).
- دومه الجندل؛ موضعی است. (منتهی الارب).
[جُ نَ دِ] (ع ص) جای سنگناک. (منتهی الارب). زمین سنگلاخ. (مهذب الاسماء).
[جَ دَ] (اِخ) نام یکی از نزدیکان فریدون بوده و فریدون او را به خواستگاری دختر پادشاه یمن فرستاده بود. (برهان). نام یکی از نزدیکان فرخ [ فریدون فرخ ] بود. (آنندراج). فریدون او را بفرمود تا گرد جهان بگردد و از نژاد شهان سه دختر درخور فرزندان وی بگزیند،...