جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جنبیدن: (تعداد کل: 1)
جنبیدن
[جُمْ دَ] (مص)(1) حرکت کردن. (حاشیهء برهان چ معین). تکان خوردن. لرزیدن. مضطرب شدن. (حاشیهء برهان).
(1) - از: جنب + ـیدن (پسوند مصدری)، پهلوی junbitan(حرکت کردن) «مناس 277:2» و jundenitan «تاوادیا 162» حرکت کردن، لرزیدن، مضطرب شدن. (از حاشیهء برهان چ معین).
(1) - از: جنب + ـیدن (پسوند مصدری)، پهلوی junbitan(حرکت کردن) «مناس 277:2» و jundenitan «تاوادیا 162» حرکت کردن، لرزیدن، مضطرب شدن. (از حاشیهء برهان چ معین).