جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه جمالی: (تعداد کل: 5)

جمالی

[جُ لی ی] (ع ص) استوارخلقت: رجل جمالی؛ مرد استوارخلقت. (منتهی الارب). مرد سطبراعضاء و تام الخلقه. (اقرب الموارد). مردی بزرگ خلق. (مهذب الاسماء) (آنندراج). و همچنین جمل جمالی. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء).

جمالی

[جَ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان برقه بخش بشرویه شهرستان فردوس واقع در 20هزارگزی باختر بشرویه و 8 هزارگزی شمال مالرو عمومی بشرویه به طبس. موقع طبیعی آن دامنه و هوای آن گرمسیری است. سکنهء آن 18 تن. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). یکی از مزارع و قرای...

جمالی

[جَ] (اِخ) از قرای کوهمرهء فارس است. (مرآت البلدان ج 4).

جمالی

[جَ لی ی] (اِخ) صواب بن عبدالله عتیق از محدثان است. وی از کامکاربن عبدالرزاق ادیب و از او سمعانی روایت شنیده است. (لباب الانساب).

جمالی

[جَ لی ی] (اِخ) یحیی بن علی بن یحیی بن ابوالجمال مکنی به ابوعلی از محدثان است. وی به سال 289 ه . ق. درگذشت. (لباب الانساب).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.