جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جماد: (تعداد کل: 3)
جماد
[جِ] (ع اِ) نوعی از جامه ها. (از اقرب الموارد). رجوع به جَماد شود.
جماد
[جَ] (ع اِ) زمین. (از اقرب الموارد). || زمین که باران بآن نرسیده باشد. (منتهی الارب). || سال بی باران. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || موجود بی جان و بی حرکت مانند سنگ و چوب مقابل نبات و حیوان. هر چیز بی جان. بی حرکت. (فرهنگ فارسی معین). ||...
جماد
[جَمْ ما] (ع ص) یخ فروش. (منتهی الارب). || سیف جماد؛ شمشیر بران. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).