جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جلاب: (تعداد کل: 5)
جلاب
[جُ] (معرب، اِ) معرب گلاب است. جُلاّب. (اقرب الموارد).
جلاب
[جَلْ ل] (ع ص) کشندهء اسب و جز آن بفروختن. (منتهی الارب). کسی که بندگان و جز آنان را برای بازرگانی از شهری به شهری کشاند. (از اقرب الموارد). نخاس.
جلاب
[جُلْ ل] (معرب، اِ) معرب گلاب است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || انگبینی است که با گلاب آمیخته و آنرا بپزند تا حدی که قوام آید. شربت که از قند و گلاب سازند. ایرانیان آنرا بمعنی مطلق شربت بکار برند. (حاشیهء برهان چ معین) (غیاث اللغات) (آنندراج). گویا چیزی...
جلاب
[جُ] (اِخ) نام شاعری است از بخارا. رجوع به جلاب بخاری شود.
جلاب
[جَلْ ل] (اِخ) جابربن عبدالله بن مبارک موصلی مکنی به ابوالقاسم از محدثان است. وی در بغداد از ابی یعلی حسین بن محمد مطلبی حدیث کرده و از او ابراهیم بن مخلد باقر حی روایت کند. (لباب الانساب).