جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جفاجو: (تعداد کل: 1)
جفاجو
[جَ] (نف مرکب) جفاجوی. جفاجوینده. کسی که در ایذای مردم کوشش میکند. (ناظم الاطباء). جفاکار. جفاکاره. جفاپیشه. جفاکیش. جفاآهنگ. جفاگستر. (آنندراج) :
فرزند بسی دارد این دهر جفاجوی
هر یک بد و بی حاصل چون مادر زانیش.
ناصرخسرو.
بر سر من نامده ست از تو جفاجویتر
در همه عالم توئی از همه بدخویتر.خاقانی.
فریبنده چشمی جفاجوی...
فرزند بسی دارد این دهر جفاجوی
هر یک بد و بی حاصل چون مادر زانیش.
ناصرخسرو.
بر سر من نامده ست از تو جفاجویتر
در همه عالم توئی از همه بدخویتر.خاقانی.
فریبنده چشمی جفاجوی...