[جُزْوْ] (از ع، اِ) مأخوذ از تازی جُزء. قطعه. پاره. حصه. بخش. ورشیم. قسمت. عضو. (ناظم الاطباء). بهر. لخت. برخ. کرسسه. شطر. پرگاله. (یادداشت مؤلف). ظاهراً مخفف جزء بهمزهء عربی است و چون آنرا مضاف نمایند به چیزی بجای همزه واو نویسند و گویند جزو طلا هم طلا است و...