جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جزایر: (تعداد کل: 3)
جزایر
[جَ یِ] (اِ) نام سلاح جنگ و آن بندوقی کلان باشد. (آنندراج) : جزایرهای اژدردهان آتش بار را بر سر دست قرار داده به یک شلیک دود از نهاد زنبورک چیان برآورده، اکثری را هدف گلولهء جزایر نموده مابقی زنبورکچیان از شر گلولهء جزایر تاب مقاومت نیاورده فرار نمودند... ایرانیان...
جزایر
[جَ یِ] (ع اِ) جزائر. جِ جزیره. جزیره ها. خشکیهای محاط بر آب. (فرهنگ نظام) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). رجوع به جزائر و جزیره شود :
جزایر ز کردار او در خروش
جهانی ز دستش چو دریا بجوش.سعدی.
|| جِ جزور، بمعنی شتر کشتنی. (از اقرب...
جزایر ز کردار او در خروش
جهانی ز دستش چو دریا بجوش.سعدی.
|| جِ جزور، بمعنی شتر کشتنی. (از اقرب...
جزایر
[جَ یِ] (اِخ) (ال ...) رجوع به الجزایر شود.