جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جریمه: (تعداد کل: 2)
جریمه
[جَ مَ] (ع اِ) گناه. (غیاث اللغات) (منتهی الارب) (آنندراج). بسیار شر. (زمخشری) (مهذب الاسماء) (دهار). گناه. جنایت. یقال: «اخذ زید بجریمته». (از اقرب الموارد). جرم. ذنب. اثم. جریمت. ج، جَرائم. (منتهی الارب) (آنندراج) (متن اللغه) : هرکه بر درگاه پادشاهان بی جریمه جفا دیده باشد... پادشاه را تعجیل نشایست...
جریمه
[جَ مَ] (اِخ) ابن جازم. از ارکان دولت و امنای هارون الرشید بود. (از حبیب السیر چ تهران ص284).