جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جدیدی: (تعداد کل: 4)
جدیدی
[جَ] (اِخ) (بنو...) بطنی است از لواثه، قبیله ای از بربر. حمدانی گوید: بنو جدیدی با اولاد قریش و اولاد زعازع گرد آمدند. و آنان مشهورترین مردمان روی زمین هستند. (از صبح الاعشی).
جدیدی
[جَ] (ص نسبی) این کلمه نسبت است بسکه الجدید ببخارا. (از لباب الانساب).
جدیدی
[جُ دَ] (اِخ) عبدالملک بن شداد جدیدی که منسوب است به جدیدبن حاضربن اسدبن عائدبن مالک بن عمروبن مالک بن فهم بن عنم بن دوس. وی از عبدالله بن ابی سلیمان روایت کند و پسرش از وی روایت دارد. (از لباب الانساب).
جدیدی
[جَ] (اِخ) محمد بن عبدک بخاری ملقب بجدیدی و آن منسوب است بسکه الجدید در بخارا، و مکنی به ابوعبدالله میباشد. وی از هانی بن نصر و محمد بن اسماعیل بخاری روایت کند و ابواسحاق محمودبن اسحاق خزاعی از او روایت دارد. (از لباب الانساب).