جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ثواب: (تعداد کل: 6)
ثواب
[ثَ] (ع اِ) هر عملی که از بندگان ایزدتعالی سر زند که در ازاء آن بنده استحقاق بخشایش و آمرزش الهی را دریابد... آنرا ثواب نامند و برخی گفته اند ثواب بخشیدن است آنچه را ملایم طبع آدمی باشد. (تعریفات سید جرجانی). مقابل عقاب. کرفه. مزد طاعت. || عوض. اجر....
ثواب
[ثَوْ وا] (ع ص) جامه فروش. || بزاز. ثیابی. || جامه دار. صاحب جامه.
ثواب
[ثَوْ وا] (اِخ) ابن حزابه. نام او در کتب آمده است. (منتهی الارب). و همچنین نام پسرش قتیبه. (تاج العروس).
ثواب
[ثَوْ وا] (اِخ) ابن عتبه. محدث است.
ثواب
[ثَ وْ وا] (اِخ) نام مردی که او را به اطاعت مثل زنند: اطوع من ثواب. گویند او بسفری یا جنگی رفت و مفقودالخبر گردید و زن وی نذر کرد که اگر بازآید مهار در بینی او کرده کشان تا مکه برد و او چون بازآمد و نذر زن بدانست...
ثواب
[] (اِخ) مردی صاحب تدبیر و شجاعت وزیر حضرت داود قاتل شلوم بن داود که به دست سلیمان بقتل رسید. (حبیب السیر چ طهران ج1 ص43).