جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تیم: (تعداد کل: 4)
تیم
(اِ) کاروانسرای بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 342). کاروانسرای بزرگ را گویند. چه تیمچه کاروانسرای کوچک است. (برهان). کاروان سرا. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (غیاث اللغات) (اوبهی). کاروانسرای بزرگ است و حجره و خانه را نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). کاروانسرای بزرگ و بازار. (ناظم الاطباء). خانه و...
تیم
[تَ] (ع مص) بندهء خود کردن و رام و منقاد گردانیدن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بنده گردانیدن به عشق. (زوزنی). به بندگی گرفتن دوستی. (تاج المصادر بیهقی).
تیم
[تَ] (ع اِ) بنده و از آن است تیم اللهبن ثعلبه بن عکابه و تیم اللهبن قاسط در نمر، و در قریش. تیم بن مره قوم ابی بکر (رض) و تیم بن غالبین فهر و تیم بن قیس بن ثعلبه بن عکابه و در بکر تیم بن شیبان بن ثعله...
تیم
[تَ یَ] (اِخ) بطنی است از غافق و از آن قبیله است: القاضی محمد التیمی که از انس روایت دارد. (از منتهی الارب). بطنی است از عرب. (ناظم الاطباء). || کوهی است شرق مدینه. (از منتهی الارب).