جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تیزفهم: (تعداد کل: 1)
تیزفهم
[فَ] (ص مرکب) تیزطبع. (آنندراج). تیزعقل. آنکه بزودی چیزی را دریافت کند. (ناظم الاطباء). تیزدریافت. لقن. زودیاب. زیرک. سریع الانتقال. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
هرکجا تیزفهم دانائیست
بندهء کندفهم نادانیست.مسعودسعد.
بخاطری که جز او دوربین و روشن نیست
بدان دلی که جز او تیزفهم حاذق نیست.
سوزنی.
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.
هرکجا تیزفهم دانائیست
بندهء کندفهم نادانیست.مسعودسعد.
بخاطری که جز او دوربین و روشن نیست
بدان دلی که جز او تیزفهم حاذق نیست.
سوزنی.
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.