[رَ / رِ دِ] (ص مرکب) بدرای و ناراست و نادرست. (ناظم الاطباء). تیره رای. تیره باطن. بداندیشه :
از ایوان از آن پس خروش آمدی
کز آواز دلها بجوش آمدی
که ای زیردستان شاه جهان
مباشید تیره دل و بدنهان.فردوسی.
ز تیر آسمان شد چو پرّ عقاب
نگه کرد تیره دل(1) افراسیاب.فردوسی.
... برآن تیره دل،...