جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تکسیر: (تعداد کل: 1)
تکسیر
[تَ] (ع مص) نیک شکستن. (زوزنی). بسیار شکستن. (منتهی الارب) (از غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) :
گر من به شکستن خم آیم
فریاد مکن بگاه تکسیر.سوزنی.
|| خشمناک شدن: فلان یکسر علیک الفوق او الارعاظ؛ او خشمناک است بر تو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || قرار دادن کتاب را...
گر من به شکستن خم آیم
فریاد مکن بگاه تکسیر.سوزنی.
|| خشمناک شدن: فلان یکسر علیک الفوق او الارعاظ؛ او خشمناک است بر تو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || قرار دادن کتاب را...