جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تولا: (تعداد کل: 4)
تولا
(اِ) در فارسی به معنی سگ بچه. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به توله شود.
تولا
(ع اِ) بلا و سختی و داهیه. یقال: جاء بتولاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تاج العروس ج 7 ص 243 س 4 و 5 شود.
تولا
[تَ وَلْ لا] (ع اِمص) محبت و امید... و دوست داشتن... اگرچه برای این معنی تولی... است لیکن فارسیان به تصرف خود به «الف» خوانند چنانکه تمنی را تمنا گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج). محبت و دوستی. ضد تبرا. (ناظم الاطباء). بجای تولی استعمال شده است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
آنگه...
آنگه...
تولا
(اِخ)(1) شهری در روسیّه که در شمال مسکو واقع است و 320400 تن سکنه دارد. کارگاههای تولید اسلحه و چاقوسازی و کارخانه های سماورسازی این شهر شهرت دارد. (از لاروس). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمهء توله شود.
(1) - Toula.
(1) - Toula.