[تَ] (ع مص) ایستانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دست آورنجن در دست کسی کردن. (تاج المصادر بیهقی). دست برنجن بر دست کردن. || به حنا خجک زدن در دست. || پی خون آلود بر خانهء کمان پیچیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)....