جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه توالی: (تعداد کل: 2)
توالی
[تَ] (ع مص) پیاپی شدن. (دهار) (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تتابع. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). یقال: توالی علیه شهران؛ ای تتابعا و توالت علیَّ کتب فلان؛ اذا تتابعت. (اقرب الموارد). - علی التوالی؛ پی درپی. پیاپی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || به خشک شدن درآمدن خرمای تر....
توالی
[تَ] (ع اِ) (از «ت ل و») سرین ها و کفلهای اسب و یا دم و هر دو پای آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اَعجاز. (اقرب الموارد). || دنبالهای هودج. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دنبالهای خیل: التوالی من الخیل؛ مآخیرها. (از اقرب الموارد).