[تَ هَدْ دُ] (ع مص) تهدید. (زوزنی). ترسانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ترسانیدن و ترسانیدن به عقوبت. (از اقرب الموارد) : نامه ها به تهدد سوی شهر براز و دیگر حشم نبشت که شما سستی کردید. (فارسنامهء ابن البلخی ص 105).
چند چون هدهد تهدد بینی از ذبح و عذاب
تو...