جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تنزیل: (تعداد کل: 2)
تنزیل
[تَ] (ع مص) فروفرستادن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : و قرآناً فرقناه لتقرأهُ علی الناس علی مکث و نزلناه تنزی. (قرآن 17 / 106). و یوم تشقّق السماءُ بالغمام و نزل الملائکهُ تنزی. (قرآن...
تنزیل
[تَ] (اِخ) قرآن مجید. (غیاث اللغات) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). کتاب خدای تعالی که پیغامبر خاتم آورد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی.فردوسی.
شور است چو دریا بمثل ظاهر تنزیل
تأویل چو لؤلوست برِ مردم دانا.
ناصرخسرو.
معنی طلب از ظاهر تنزیل چو مردم
خرسند مشو...
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی.فردوسی.
شور است چو دریا بمثل ظاهر تنزیل
تأویل چو لؤلوست برِ مردم دانا.
ناصرخسرو.
معنی طلب از ظاهر تنزیل چو مردم
خرسند مشو...