جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تماشا: (تعداد کل: 2)
تماشا
[تَ] (اِ) نظر کردن به چیزی باشد از روی حظ یا از روی عبرت. (برهان). در عرف بمعنی... دیدن به شوق مستعمل شده از این بابت(1) بطرف دیده منسوب داشته اند و تماشا با لفظ کردن و نمودن و داشتن مستعمل است و پریشان از صفات اوست... و تماشا بمعنی...
تماشا
[تَ] (اِخ) حمدالله مستوفی در نزهه القلوب آرد: بازار اردشیر به یمن اکنون تماشا میخوانند. از اقلیم اول است بهمن بن اسفندیار ساخت. (نزهه القلوب چ گای لیسترانج ج3 ص253). رجوع به تاریخ گزیده چ ادوارد برون ج1 ص98 شود.