[تَ] (ع مص) از جایی برکندن قوم را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). درشتی کردن. (از اقرب الموارد). || مضطرب و بی آرام ساختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بیقراری. (غیاث اللغات). || تر کردن شیرده سر بچهء خود را از سر پستان دیگر و ذلک؛ اذا کانت کثیره اللبن...