[تَ بُ] (ع مص) با یکدیگر هم بر شدن. (زوزنی). با یکدیگر هم روی شدن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). با هم روباروی شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). با همدیگر روبرو شدن. (آنندراج). تواجه. (اقرب الموارد). || (اصطلاح بدیع) تقابل آن است که شاعر اسماء متلازم و متقابل در...