[تَ فَقْ قُ] (ع مص) واجستن. (زوزنی). جستن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). گمشده را جستن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گمشده را واجستن و واپرسیدن و با لفظ کردن مستعمل. (آنندراج). گم شده را بازجستن و پرسش نمودن و مجازاً بمعنی دلجوئی و مهربانی و غمخواری....