[تَ] (ع مص) درگرفتن تمامهء چیزی را و شامل گشتن. || پوشیدن ابر هوا را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || روی زمین فراگرفتن باران. (تاج المصادر بیهقی). فروگرفتن آب زمین را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). همه جا رسانیدن ابر باران را و همهء زمین...