[تَشْ] (ع مص)(1) جدا و متفرق نمودن و واکردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یقال: هو یشون(2) الرؤس؛ ای یفرج شونها. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). او وا می کند درزهای کاسهء سرها را. (ناظم الاطباء).
(1) - در اقرب الموارد و قطر المحیط و تاج العروس و لسان العرب در این...