جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تسلیم: (تعداد کل: 3)
تسلیم
[تَ] (ع مص) سلام کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). سلام دادن. (دهار). سلام و تحیت و تکریم. (ناظم الاطباء). || فاسپردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). سپردن. (دهار) (ترجمان جرجانی...
تسلیم
[تَ] (اِخ) تخلص محمدهاشم شیرازی است که در زمان عالمگیر به هندوستان رفت و در سال 1109 ه . ق. درگذشت. از اوست :
غریب کوی توام با وطن چه کار مرا
سپرده ام به تو خود را بمن چه کار مرا.
(از قاموس الاعلام ترکی).
و رجوع به الذریعه ج 9 ص171 شود.
غریب کوی توام با وطن چه کار مرا
سپرده ام به تو خود را بمن چه کار مرا.
(از قاموس الاعلام ترکی).
و رجوع به الذریعه ج 9 ص171 شود.
تسلیم
[تَ] (اِخ) محمدطاهر شیرازی که به شغل صحافی اشتغال داشت از اوست :
از بس ز آشنایی مردم رمیده ام
دایم تلاش معنی بیگانه میکنم.
(از قاموس الاعلام ترکی).
از بس ز آشنایی مردم رمیده ام
دایم تلاش معنی بیگانه میکنم.
(از قاموس الاعلام ترکی).