[تَ] (ع مص) شش رکن ساختن چیزی را. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). چیزی را به شکل شش گوشه ساختن و به شش جزء تقسیم کردن (ناظم الاطباء). شش گوشه کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) (کشاف اصطلاحات الفنون). || (ع اِ) در اصطلاح منجمان واقع شدن ستاره برج...