[تَ دَ] (مص) خوف داشتن و خوف کردن و بیم داشتن و بیم کردن و جرئت نکردن و جبن کردن. (ناظم الاطباء). وجل. تهیّب. بیم کردن. هراسیدن. اندیشیدن. باک داشتن :
بتا، نگارا، از چشم بد بترس و مکن(1)
چرا نداری با خود همیشه چشم پنام؟شهید.
یشک نهنگ دارد، دل را همی شخاید
ترسم...