[تَ خَیْ یُ] (ع مص) خیال بستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). صورت بستن چیزی مر کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). در خیال آوردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). کسی را خیال نمودن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (از اقرب الموارد) : یکی را تخیل گویند، نخستین درجه که چیزها را...