جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تخمی: (تعداد کل: 1)
تخمی
[تُ] (ص نسبی) که تخم گذارد: مرغ تخمی. || که برای کاشتن تخمهایش گذارند تا سخت درشت و رسیده شود: خیار تخمی. بادنجان تخمی. کدوی تخمی. || که برای فحل دادن به ماده نگاه دارند. که از او ماده آبستن کنند. مقابل اخته: اسب تخمی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).