جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تحسن: (تعداد کل: 1)
تحسن
[تَ حَسْ سُ] (ع مص) نیکو شدن. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). زینت دادن و آراستن و نیکو کردن. (ناظم الاطباء). زینت گرفتن: هو یتحسن و یتجمل بکذا. (اقرب الموارد). || موی ستردن: دخل الحمام فتحسن؛ ای احتلق. (اقرب الموارد).