[تَ حَجْ جُ] (ع مص) تحجر گِل؛ مثل سنگ سخت شدن آن. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). مثل سنگ سخت گردیدن چیزی. (غیاث اللغات) (آنندراج). سخت شدن چیزی مثل سنگ. (فرهنگ نظام). || در علم طب، جمع شدن مادهء سخت در پلک چشم. (فرهنگ نظام). ورم صغیرٌ یدمی و یتحجر فی...