جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تبعات: (تعداد کل: 2)
تبعات
[تَ بِ] (ع اِ) جِ تبعه. عاقبتهای بد: و هرگاه که متقی در کار این جهان گذرنده تأملی کند... دنیا را طلاق دهد تا از تبعات آن برهد. (کلیله و دمنه). رجوع به تبعه شود.
تبعات
[تَ بَ] (ع اِ) پیروان. || لوازم چیزی. || گاهی مراد از عقوبات معاصی باشد. || تبعات اقتحام؛ کنایه از رنجها و مشقتها(1). (غیاث اللغات) (آنندراج).
(1) - بدو معنی اخیر صحیح تبعات بفتح اول و کسر دوم است. رجوع بدان کلمه شود.
(1) - بدو معنی اخیر صحیح تبعات بفتح اول و کسر دوم است. رجوع بدان کلمه شود.