[تَ] (ص) پهلوی تپاه(1). (حاشیهء برهان چ معین). تبه. (شرفنامهء منیری) (فرهنگ نظام) (انجمن آرا) (آنندراج). با لفظ شدن و کردن و نمودن و ساختن [و گردیدن] صرف شود. (فرهنگ نظام). فاسدشده. از حال بگشته. (صحاح الفرس). فاسد. (از حاشیهء فرهنگ اسدی نخجوانی) (فرهنگ شعوری ج1 ورق 290 ب) (ناظم...