جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تازی: (تعداد کل: 2)
تازی
(ص نسبی، اِ) عربی باشد. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (شرفنامهء منیری). عرب، کسی که در عربستان میماند. (فرهنگ نظام). وجه اشتقاق: فرزانه بهرام بن فرزانه فرهاد تاز، نام یکی از پسران سیامک بوده و تازیان از نسل اویند و از بعضی تواریخ نیز چنین معلوم میشود که تاز پسرزادهء سیامک...
تازی
(اِخ)(1) بقول ابن بطوطه شهری به مراکش بمشرق فاس.
(1) - Tazi.
(1) - Tazi.