[دَ] (مص) تاب و طاقت آوردن. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). طاقت آوردن. (شرفنامهء منیری). تحمل کردن. متحمل شدن تاب و تحمل داشتن. از عهده برآمدن :
گرامی گوی بود با زور شیر
نتابید با او سوار دلیر
گرفت از گرامی نبرده گریغ
که زور کیان دید و برنده تیغ.دقیقی.
بدو گفت رستم که با آسمان
نتابد...