[وُ] (ص مرکب) (از: بی + وجود) غیرموجود و معدوم. (ناظم الاطباء). که وجود خارجی ندارد. رجوع به وجود شود. || در تداول، دون و کمینه و پست و فرومایه و حقیر و خوار. (ناظم الاطباء). || در تداول عوام، که انجام هیچ کاری نتواند: فلان آدم بی وجودیست؛ بی...
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.