[نَ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی بی نوا. بی سرانجامی. (ناظم الاطباء). بی سامانی. (آنندراج). || بی غذایی. کمی آزوقه. بی قوتی. تنگدستی : سوری رفت تا مثال دهد علوفات بتمامی ساختن چنانکه هیچ بی نوایی نباشد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 45). گفت... آن یکی بسیارخوار بوده ست طاقت...