جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی مشغله: (تعداد کل: 1)
بی مشغله
[مَ غَ لَ / لِ] (ص مرکب) (از: بی + مشغله) بی کار. بی خیال. فارغ البال. بی سرگرمی :
در آن دشت میگشت بی مشغله
گهش در گیا روی گه در گله.نظامی.
و رجوع به مشغله شود.
در آن دشت میگشت بی مشغله
گهش در گیا روی گه در گله.نظامی.
و رجوع به مشغله شود.