[عَ / عِ] (ص مرکب) (از: بی + عیب) بی نقص. (آنندراج). سلام. سلیم. سالم. بی آهو. درست. بری. (یادداشت مؤلف) :
بپرسید دیگر که بی عیب کیست
نکوهیدن آزادگان را ز چیست(1).
فردوسی.
خهی گزیده و زیبا و بی بدل چو خرد
زهی ستوده و بی عیب و پاک چون قرآن.
فرخی.
کرا بداد هنر نیز...