جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی عقلی: (تعداد کل: 1)
بی عقلی
[عَ] (حامص مرکب) بی هوشی. بی شعوری. دیوانگی. جنون. (ناظم الاطباء). بی خردی. بی دانشی. حمق : گاو گفت یا آدم چرا می زنی؟ اگر تو را عقل بودی از بهشت بیرون نکردند. بدین بی عقلی و بی حرمتی که تراست از بهشت بیرون کردند. (قصص الانبیاء ص23). رجوع به...